جورج اورول / نویسنده
وقتی تنهایی و یا خسته هستی، بهترین کار ادامه دادن زندگی با یک کتاب است.
وقتی تنهایی و یا خسته هستی، بهترین کار ادامه دادن زندگی با یک کتاب است.
وقتی تنهایی و یا خسته هستی، بهترین کار ادامه دادن زندگی با یک کتاب است.
زنی را که حالش با یک کتاب، یک شعر، یک ترانه یا فنجانی قهوه بهتر میشود، هیچکس نمیتواند شکست دهد...
هرگز نمیتوان کتاب های مزخرف را خواند و به مطالعهی کتاب های عالی نیز پرداخت، کتاب های بد سم روحاند و ذهن را نابود میکنند شرط مطالعهی کتاب خوب، ...
غیر از کتاب خواندن دیگر هیچ پناهی نداشتم، چیز دیگری نبود که احترامم را به محیط اطراف برانگیزد و حتی اندکی توجهم را جلب کند.
زندگی ایدهآل یعنی دوستان خوب، کتاب های خوب و یک وجدان آسوده...
برگ های کتاب به منزله بال هایی هستند که روح ما را به عالم روشنایی پرواز میدهند.
وقتی انسان از طبیعت لذت ببرد و کتاب های خوب بخواند هیچ چیز به اندازهی تنهایی لذت بخش نخواهد بود...
برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتاب ها را سوزاند، کافیست کاری کنید مردم آن ها را نخوانند.
هر چقدر ما ایرانی ها شلنگ قلیان به دست داریم، این غربی ها کتاب در دست دارند و کتاب جز لاینفک زندگی این مردم است
ما چوب حماقتمان را میخوریم، آن ه...
خوشبختانه در میان آب های طغیانی این زندگی ، چند جزیره کوچک هست که بتوان به آن پناه برد : کتاب های زیبا ، شاعران ، موسیقی و...
در ذهن او هیچ چیز در زندگی لذت بخش تر از لحظه های تنهایی ، تماشای زیبایی های طبیعت و گهگاه خواندن چند کتاب نبود!
شما فکر مىکنید که خدا مثل ما فکر مىکند و نیازمند چاپلوسى است و اگر از دستورهایش پیروى نکنیم از ما انتقام مىگیرد!
چنین عیب و نقصى چگونه مىتواند...
بدون کلمات ، بدون نوشتن و بدون کتاب ها ، هیچ تاریخی و هیچ مفهومی از انسانیت وجود نخواهد داشت.
کتاب و کتابخانه برای بسیاری از مردم حکم دارو را دارد.
چه چیزی بهتر از این که شب در حالی که باد به شیشه ها میکوبد و چراغ هم روشن است
آدم کنار آتش بنشیند و کتابی بخواند...
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…