مهدی اخوان ثالث / شاعر
ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم، هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده، عمر آینه بهشت، اما آه پیش از شب و روز تیر و دی کو...
ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم، هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده، عمر آینه بهشت، اما آه پیش از شب و روز تیر و دی کو...
تو را بهتر از دیگران به یاد میآورم، تو تنها آدمی بودی که بیهودگی برنامههای زندگی را میفهمیدی، دیگران همه فقط از چیزهای ناچیز ناراضی بودند، مزخر...
یک خواهر، یک نهاد بشر دوستانهی عالی است.
از نیاز های دوران کودکی هیچ نیازی را سراغ ندارم که مانند نیاز به محافظت از سوی پدر نیرومند باشد.
مگر دوستی از آن مایه که به رفاقت بینجامد، چند بار میتواند رخ بدهد!
کسی را که با او خندیدی فراموش خواهی کرد، ولی کسی را که با او گریستی از یاد نخواهی برد...
هرکس میتواند با رنج های دیگری همدردی کند، اما خشنود شدن از موفقیت های دیگری سرشت بسیار پاکی میخواهد...
زندگی میتواند فوقالعاده باشد اگر دیگران ما را به حال خودمان بگذارند!
از کسانی که به تنهاییام دستبرد میزنند ولی همراهی و مصاحبتی ارزانیام نمیکنند، بیزارم...
مهم نیست چقدر به دیگران نزدیکیم، مهم این است که هر کس باید به تنهایی با زندگی روبرو شود.
من با تو سرچشمهای از زندگی را بازیافتهام که گمش کرده بودم، شاید آدمی برای این که خودش باشد به بودن کسی نیاز دارد...
زنان و مردان میتوانند با یکدیگر بخوابند، اما تعداد محدودی از آن ها میتوانند با یکدیگر بیدار بمانند.
اندرز من به زوج های جوان این است که هنگام شادی، همگام با یک دیگر نغمه ساز کنید و پای بکوبید و شادمان باشید، اما امان دهید که هر یک در حریم خلوت خوی...
اگر احساس کردید به دست گرمی نیاز دارید دست دیگرتان را بگیرید، کسی که خودش را باور دارد شکست نمیخورد...
اگر در انزوای خود احساس تنهایی میکنید، همنشین خوبی برای خودتان نیستید!
اگر پول داشته باشی انسان ها تو را خواهند شناخت
و اگر پول نداشته باشی تو انسان ها را خواهی شناخت.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…