ساموئل بکت / نویسنده
اگر کسی بخواهد بترکد، تنها راهش همین است، جیک نزند، فقط لبخند، منفجر شدن از زور نفرینهای فرو خورده شده، ترکیدن از خاموشی...
اگر کسی بخواهد بترکد، تنها راهش همین است، جیک نزند، فقط لبخند، منفجر شدن از زور نفرینهای فرو خورده شده، ترکیدن از خاموشی...
هنگامی که غمگین بودید، دوباره به قلب خود نگاه کنید و خواهید دید که در حقیقت برای آنچه برای شما خوشایند بوده است
گریه میکنید...
بعضی کارها، بعضی حرف ها دل آدم را آشوب میکند مثل وقتی که میدانی دلم برایت بی قرار است و کاری نمیکنی...
برا خانه سوخته باز شايد بشود خانهای بنا کرد، دل سوخته را بگو چه کنيم؟
با من طوری رفتار کردند که انگار قلب ندارم...
تلخ ترین اندوه های ما، یادآوری شادی های گذشته ماست...
دیگر زندگی را چندان آسان نمیبینم، حساسیت های من به جای آن که کم تر شود مدام بیش تر میشود هر چیز بی ارزش و ناچیزی آزارم میدهد...
افسردگی من وفادارترین معشوقه ای است که داشتهام، پس تعجبی ندارد که من هم عشق او را پاسخ میدهم!
در ظاهر روی پاهایم ایستادهام گاهی میخندم و گاهی گریه میکنم، اما حقیقت این است که خسته هستم میخواهم فرار کنم میخواهم بروم و ناپدید شوم...
هر روز دلم در غم تو زارتر است
وز من دل بیرحم تو بیزار تر است
بگذاشتیم، غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادار تر است...
چرا برای درد یک نفر اشک میریزی؟
اشک هایت را نگه دار برای وقت ماتم خودت، وقتی تنها شدی، وقتی تنهایی خواست دلت را بشکند و کسی را نداشتی...
انسان اندوهش را فراموش نمیکند، بلکه خود را وادار میکند آن را تاب بیاورد.
همیشه سخت ترین جای کار این است که تظاهر کنی هیچی نشده!
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد...
و گاهی اوقات احساساتم را برای خودم نگه داشتم چون هیچ زبانی برای بیانشان پیدا نکردم...
بر تلی از خاکستر پا بر تیغ میکشم و به فریب هر صدای دور دستمال سرخ دلم را تکان میدهم...
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…