جورج اورول / نویسنده
من کسی که دوستش داشتم را رها کردم، اتفاقا آدم ساختن و ادامه دادن هستم اما اگر قرار باشد همیشه در حال تلاش کردن برای این باشم که بگویم من وجود دارم ...
من کسی که دوستش داشتم را رها کردم، اتفاقا آدم ساختن و ادامه دادن هستم اما اگر قرار باشد همیشه در حال تلاش کردن برای این باشم که بگویم من وجود دارم ...
او رفت و من ماندم تا تمام آیندهای را که میتوانستیم باهم داشته باشیم، تنهایی زندگی کنم!
سلام بر آنهایی که فراموش شدهاند، اما هرگز نتوانستهاند فراموش کنند...
تا زمانی که امکانی وجود دارد، آدم باید دست به هر تلاشی بزند، اما موقعی که دیگر کاری از دستش ساخته نیست باید همه چیز را فراموش کند...
خدا نکند آدم چیزی یا کسی را گم کند مثل سوزن میشود، که اگر تمام خانه را زیر و رو کنی پیدایش نمیکنی، فرش را وجب به وجب دست میمالی اما نیست، فکر می...
اما اگر ترکم کردی، فراموشم مکن...
همه چیز میگذرد، اما همه چیز فراموش نمیشود!
بهترین صورت انتقام فراموش کردن است.
بگذار سخاوتمندانه فراموش کنیم، هر آن که را به ما عشق نمیورزد.
چطور فراموش کنم که جوانی من چطور سرد و خاموش گذشت!
و خوشبختی مفهومی ندارد، من برای این نمیروم که خوشبخت شوم میروم خودم را فراموش کنم و تو را فراموش کنم و گذشته را فراموش کنم، اما میدانم که هیچ وق...
شما من را فراموش میکنید، مثل ابری که گذشتهام...
شفا از فراموشی حاصل نمیشود، از یادآوری بدون احساس درد حاصل میشود!
دیدمش گفتم منم، نشناخت او...
مگر نه این که غیبت، مطمئن ترین، کارا ترین، زنده ترین، بی زوال ترین و وفادارانه ترین حضور هاست...
جدایی از تو هدیهای است، فراموشی تو نعمتی
اما عزیز من آیا زنی دیگر صلیبی را که من بر زمین نهادم بر دوش خواهد کشید؟
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…