آنا آخماتووا / شاعر
امروز کارهای زیادی دارم، باید حافظهام را سلاخی کنم، روحام را منجمد کنم و سپس بیاموزم که دوباره زندگی کنم!
متن درباره سختی یا جمله درباره سختی عنوان آرشیو جامعی است از بهترین نقل قول ها ، اشعار کوتاه ، متن ها ، سخنان و جملات با عنوان و مضمون سختی.
امروز کارهای زیادی دارم، باید حافظهام را سلاخی کنم، روحام را منجمد کنم و سپس بیاموزم که دوباره زندگی کنم!
خانه را مرتب کردهام، حالا تنها چیزی که اینجا به هم ریخته است، منم!
عشق یعنی من انتخاب کنم چه کسی ویرانم کند...
هیچگاه به اندازه وقتی که عاشق میشویم آسیب پذیر نخواهیم بود و هیچگاه به اندازه زمانی که معشوقمان را از دست میدهیم درمانده و غمگین نخواهیم شد!
پاره پارگی روح، بخیه ناپذیر است، مطلقا!
دانسته و به اختیار، تنهاست، نمیتواند در کشیدن بار سنگین وجود با کسی سهیم شود، یکه و تنها میرود...
بار دیگر سعی کرد در قلب خود دنبال جایی بگردد که سخت نشده باشد، اما چیزی نیافت.
اگر کسی بخواهد بترکد، تنها راهش همین است، جیک نزند، فقط لبخند، منفجر شدن از زور نفرینهای فرو خورده شده، ترکیدن از خاموشی...
ما به یکباره بزرگ شدیم، انگار آهسته بزرگ شدن بر ما حرام بود!
زمانی بود که گمان میکردم به نهایت درد رسیدم، اما نه از آن پیش تر هم رفت!
صدای ترانه ای غمگین در رادیو شنیده می شود، و من به چیزی غیر تو فکر نمیکنم، زنده ماندن در روزهایی که این قدر از تو دور افتادهام کار آسانی نیست...
آنگاه که عشق تو را میخواند، به راهش گام نه!
هرچند راهی پرنشیب، آنگاه که تو را زیر گستره بالهایش پناه میدهد، تمکین کن!
هرچند تیغ پنهانش جانکا...
آنقدر سنگ باران شدهام که دیگر از سنگ نمیترسم، این سنگها از چالهی من برجی بلند ساختهاند، بلند در میان درختان بلند، سپاس از شما..
در این دنیا چیزی که ارزش به دست آوردن داشته باشد، آسان به دست نمیآید!
زندگی یک میدان نبرد است، همیشه یک میدان نبرد بوده است و همیشه یک میدان نبرد خواهد بود و اگر این طور نبود هستی به آخر میرسید...
هوای زیستن، یا رب چنین سنگین چرا باید!
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…