جمال ثریا / شاعر
اولین بار که تو را دیدم، زخمی داشتی که از دیگری بود، من تو را با زخمهایت دوست داشتم...
متن درباره درد یا جمله درباره درد عنوان آرشیو جامعی است از بهترین نقل قول ها ، اشعار کوتاه ، متن ها ، سخنان و جملات با عنوان و مضمون درد.
اولین بار که تو را دیدم، زخمی داشتی که از دیگری بود، من تو را با زخمهایت دوست داشتم...
خنجرهای بیشماری در من فرو رفتهاند، وقتی گلی به من تعارف میکنند، نمیتوانم دقیقا بفهمم که چیست!
زمانی بود که گمان میکردم به نهایت درد رسیدم، اما نه از آن پیش تر هم رفت!
دیگر در قلبم جایی برای زخم جدیدی نیست!
نمیخواهم با چشمان خودم سقوط هر آن چه بر دفتر و دیوار و هوا نوشتم را ببینم،
نمیخواهم بیش از این فرو ریختن...
تسلیم و رضایت در برابر حوادث علاج ناپذیر، مهم ترین توشه سفر زندگی است.
آن چه از همه دردناک تر است فقر و بیماری نیست، بی رحمی مردم نسبت به یک دیگر است!
در مقابل درد هیچکس نمیتواند قهرمان بماند، هیچکس...
شفا از فراموشی حاصل نمیشود، از یادآوری بدون احساس درد حاصل میشود!
گوش هایت را میگیری، چشم هایت را میبندی، زبانت را گاز میگیری اما حریف افکارت نخواهی شد و چقدر دردناک است، درد فهمیدن!
دردم در این است که من بی تو، دگر از جهان دورم و بی خویشتنم!
با این همه، ای قلب در به در از یاد مبر که ما، من و تو عشق را رعایت کردهایم...
تسلیم، هیچ نمیدانم که این کلمه چه معنا دارد
نه، دندان بر هم میفشارم و دردی که مرا رنج دهد خوار میشمرم!
هیچ دردی به معنی پایان احساس نیست، هر کدام از شادی های ما معامله ای با اهریمناند!
آدم باید عشقی داشته باشد، عشقی بزرگ در زندگیاش زیرا عذر موجهی خواهد شد برای نومیدی بی دلیلی که از پا ما را در آورده است...
بهترین آدم ها میل به زیبایی، شجاعت خطر کردن و عادت به راست گفتن دارند و همین فضایلشان آن ها را آسیب پذیر میکند آن ها اغلب زخمی و گاهی خرد میشوند.
ای شادی آزادی، روزی که تو بازآیی
با این دل غم پرور من با تو چه خواهم کرد؟
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…