جمله درباره حق

بگذار حق با آن‌ها باشد، چون فقط این می‌تواند درد ناتوانی و بی استعدادی آن‌ها را در چیزی جز یک حق به جانب بودن تسلی بدهد.

بگذار حق با آن ها باشد، چون فقط این می‌تواند درد ناتوانی و بی استعدادی آن ها را در چیزی جز یک حق به جانب بودن تسلی بدهد!

مردی که در باغچه‌اش کار می‌کند
آن کس که از وجود موسیقی سپاس گزار است
آن کس که از یافتن ریشه‌ی واژه‌ای لذت می‌برد
آن کس که ترجیح می‌دهد حق با دیگ...

آزادی حق گفتن آن چیزی است که برخی نمی‌خواهند بشنوند!

دردناک ترین چیز آن است که انسان حقش را آرزو کند!

مظلوم شریک جرم ظالم است ، تا خم نشوی سوارت نمی‌شوند!

شعور ، یعنی پذیرش حرف حق حتی اگر با آن مخالف باشی...

من گور کسانی را دیدم که برای حقشان نجنگیدند ، تا مبادا کشته شوند!

اگر چه مردم وانمود می‌کنند که به حق احترام می‌گذارند ، اما در برابر هیچ چیز غیر از زور سر فرود نمی‌آورند.

من به حقوق حیوانات معتقدم ، همانطور که به حقوق انسان ها معتقد هستم.

اگر به ظالم رو بدهی و بگذاری که یک انگشت به حق تو تجاوز کند ، به هزار انگشت هم اکتفا نخواهد کرد.

زیانی که از بیان حقی متوجه من گردد به مراتب گوارا و دلپذیرتر است ، تا آن که پنهان کردن مطلبی ضرری به حقی برساند.

اگر نمی‌خواهی در حق تو داوری شود ، درباره دیگران داوری نکن.

عامه مردم چنان از وظیفه خود غفلت داشتند که نمی‌دانستند دیگران چرا حق حکمرانی بر آنان دارند.

من از آن هایی که در باور خود همیشه حق دارند ، متنفرم…

گرفتن حقوق انسانی مردم از آن ها ، زیر سؤال بردن اصل انسانیت آنها است.