هرتا مولر / کد 14481
آدم ها تنها نمیشوند، آدم ها نیمه شب با همهی آنچه در پس ذهن تو برایت باقی گذاشتند به تو هجوم میآورند.
هرتا مولر برنده جایزه نوبل ادبیات سال 2009 میلادی است.
او سال ۱۹۸۷ به آلمان مهاجرت کرد. پیش از مهاجرت در دو رشته زبان آلمانی و ادبیات رومانیایی تحصیل کرده بود. مولر در آلمان به تدریس در دانشگاه پرداخت و از سال ۱۹۹۷ عضو آکادمی زبان آلمان شد.
مولر به دلیل عدم همکاری با سرویس امنیتی رومانی در زمان حکومت چائوشسکو بارها به مرگ تهدید شده بود.
او بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات در شهر لایپزیگ در سخنانی گفت هنگام نوشتن اولین کتابهای خود مجبور بودهاست با ویراستار آلمانیاش در جنگلهای دورافتاده دیدار کند تا کسی نتواند گفتگوی آنها را بشنود.
مولر همچنین گفته بود «یکی از شیوههای سرکوب و ارعاب پلیس امنیتی رومانی این بود که مرا مجبور کنند تا مدرکی را امضا کنم که نشان میداد خبرچین و همکار دستگاه امنیتی کشور هستم.
آدم ها تنها نمیشوند، آدم ها نیمه شب با همهی آنچه در پس ذهن تو برایت باقی گذاشتند به تو هجوم میآورند.
جا نگذارید، هر چه را که روزی میآورید را با خودتان ببرید
وقتی که میروید دیگر به خواب و خاطرهی آدم برنگردید!
اگر فقط فرد مورد نظر کشور را ترک میکرد، بقیه میتوانستند بمانند!
در کشوری که زندگی تلاشیست برای بقا ، زیبایی وطن درد آور است...
هیچ سرزمینی در سایه دیکتاتوری رشد نمیکند ، چون هر چیزی که زیر نظر گرفته شود حقیر و کوچک میماند!
آدم ها گاهی اوقات گریه میکنند ، نه به خاطر اینکه ضعیف هستند
بلکه به خاطر اینکه برای مدت طولانی قوی بوده اند !
به چیزی اعتقاد داشته باش ، که برایش توان ایستادگی داشته باشی
آدم هایی که به اعتقادشان ، بی اعتقاد هستند توان انجام هر رذالتی را دارند.
عادت ها میتوانند انسان را نابود کنند
کافی است انسان به گرسنگی ، رنج بردن و به زیر ستم بودن عادت کند ، تا دیگر هرگز به رهایی فکر نکند و ترجیح بدهد...
برای این مردم هرگز خودت را تغییر نده
چون این ها هر روز تو را به یک شکل میخواهند ، شکل تصورات غلط شان که فکر میکنند تنها حقیقت درست جهان است.
آدم ها یک روز میآیند و روز دیگر میروند
ولی دیروز را با خود نمیبرند...
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…