جملات چارلز دیکنز

در ذات من نیست از کسی که به او دل بسته‌ام چیزی را پنهان کنم، من هرگز نمی‌توانم در جایی که دل گشوده‌ام زبانم را بسته نگه دارم!

به طور قطع می‌دانستم که علی رغم عقل ، علی رغم آینده ، علی رغم آرامش ، علی رغم امید ، علی رغم شادکامی و علی رغم تلخکامی هایی که ممکن بود این عشق به ...

می خواهم بدانی تو آخرین رویای روح من بودی...

اگر به ظالم رو بدهی و بگذاری که یک انگشت به حق تو تجاوز کند ، به هزار انگشت هم اکتفا نخواهد کرد.

هرگز چهار چیز را در زندگی‌ات نشکن : اعتماد ، قول ، رابطه و قلب
زیرا این ها وقتی می‌شکنند صدا ندارند ، اما درد بسیاری دارند ...

هیچ چیز در دنیا به اندازه بی عدالتی به وضوح احساس و درک نمی‌شود.

من خم و شکسته شده ام ، اما امیدوارم ، شکل بهتری پیدا کنم.

در عشق به وطن ، عشق به وطن اوج می‌گیرد.

انسان های بزرگ به ندرت در ظاهر و پوشش خود وسواس به خرج می‌دهند.

ما هرگز نباید به خاطر اشک هایمان شرمسار باشیم.

افسوس بخشی طبیعی از موهای خاکستری است...

رنج جدایی در مقایسه با لذت دیدار دوباره هیچ چیز نیست...

گریه کردن ریه ها را باز می‌کند ، چهره را شستشو می‌دهد ، چشم ها را ورزش می‌دهد و خشم را کاهش می‌دهد
پس به راحتی گریه کن...