جمله نصرت رحمانی درباره آزادی :
نبند پنجره را به پرده رحم مکن
که پرده ها همه دیوارها ی تزویرند
به پشت پنجره ی بسته انتظار مکش
شکن ، شکن ، بشکن چشم های پنجره را
بیا ، ز راه مترس بیا و گمره باش
سماع رقص جنونت تبرک است بیا
مهار کردن نیرو خیانت است بیا
بیا ، که مرد میرود از دست در نهفتن ها
چو آب در مرداب و در نهفت نیام
چه تیغ ها که فلج گشته در کف من و ما
صدای سلسله و بند و دار میآید
بیا ، بیا به اشک بپیوند ، جوی باریکی است
سپس به رود ، اگر در هوای دریایی .