جمله احساسی فروغ فرخزاد :
رفتم ، که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم ، که در سیاهی یک گور بی نشان فارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگی …
رفتم ، که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم ، که در سیاهی یک گور بی نشان فارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگی …
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…