جمله نصرت رحمانی درباره امید :
صبح در راه است ، باور داشتم اين را
صبح بر اسب سپيدش تند میتازد
وين شب شب ، رنگ میبازد
صبح میآيد و من در آينه موی سپيدم را شانه خواهم کرد
قصهی بيداد شب را با سپيد صبحدم افسانه خواهم کرد…
صبح در راه است ، باور داشتم اين را
صبح بر اسب سپيدش تند میتازد
وين شب شب ، رنگ میبازد
صبح میآيد و من در آينه موی سپيدم را شانه خواهم کرد
قصهی بيداد شب را با سپيد صبحدم افسانه خواهم کرد…
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…