جمله احساسی فروغ فرخزاد :
هیچ چیز راحتم نمیکند، نه دریا، نه آفتاب، نه درخت ها، نه آدم ها، نه فیلم ها، نه لباس هایی که تازه خریدهام، نمیدانم چه کار کنم، بروم و سرم را به درخت ها بکوبم، داد بزنم، گریه کنم، نمیدانم…
هیچ چیز راحتم نمیکند، نه دریا، نه آفتاب، نه درخت ها، نه آدم ها، نه فیلم ها، نه لباس هایی که تازه خریدهام، نمیدانم چه کار کنم، بروم و سرم را به درخت ها بکوبم، داد بزنم، گریه کنم، نمیدانم…
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…