جمله احساسی رضا براهنی :
شاخهها را زده اند ، برگها را به زمین ریختهاند
و شنیدم که زنی زیر لبش میگفت :
تو گنهکاری
باد باران زدهی زرد خزان
تو گنهکاری!
شاخهها را زده اند ، برگها را به زمین ریختهاند
و شنیدم که زنی زیر لبش میگفت :
تو گنهکاری
باد باران زدهی زرد خزان
تو گنهکاری!
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…