جمله مرتضی کیوان درباره آزادی :
کاش در روی زمین، ظلم از آغاز نبود
زندگی ، این همه پیچیده و پر راز نبود
صحبت از بستن و زنجیر نمی کرد کسی
کاش در حد قفس ، وسعت پرواز نبود
جوجه ها کاش ز پرواز نمیترسیدند
آسمان در قرق قرقی و شهباز نبود
محتسب کار به مستان گذرگاه نداشت
کاش جز میکده ها جای دگر باز نبود
کاش دستی که سبوهای خرابات شکست
غافل از آه جگر سوز سبو ساز نبود
صحبت از خوب و بد زاغ و زغن نیست، ولی
بلبلی با زغنی کاش هم آواز نبود
شعلهای کاش نمی سوخت پری را، هرگز
از ازل شمع چنین دلبر و طناز نبود
باغ در چنبره ی خار، گرفتار نبود
کاش در مسلک نیکان، سخن از ناز نبود
کاش «کیوان» به مدار دگری میچرخید!