جمله اجتماعی محمود دولت آبادی :
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﺩ ، ﮐﻢ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺑﯿﺶ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﯾﮕﺮ چیزی از زمستان باقی نمانده ، تمام میشود ، بهار میآید …
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﺩ ، ﮐﻢ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺑﯿﺶ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﯾﮕﺮ چیزی از زمستان باقی نمانده ، تمام میشود ، بهار میآید …
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…