جمله فریدون مشیری درباره احساسات :

نه کسی منتظر است، نه کسی چشم به راه نه خیال گذر از کوچه‌ی ما دارد ماه بین...

تو گذشتی و شب و روز گذشت آن زمان‌ها به امیدی که تو برخواهی گشت پای هر پنجره...

دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین سینه را ساختی از عشقش سرشارترین آن که می‌گفت...

چشم هایت را می‌بوسم، میدانم هیچکس هیچگاه در هیچ لحظه ای از آفرینش آن چه را که من...

ما اگر ز خاطر خدا نرفته‌ایم پس چرا به داد ما نمی‌رسد!

تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه...