جمله احساسی فریدون مشیری :
چه شب ها پای کوه غم نشستم
سکوتش را به فریادی شکستم
صدا در سنگ ها پیچید و برگشت
به صد فریاد غم میگفت :هستم…
چه شب ها پای کوه غم نشستم
سکوتش را به فریادی شکستم
صدا در سنگ ها پیچید و برگشت
به صد فریاد غم میگفت :هستم…
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…